باران منباران من، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

باران عشق زندگی

من مامان باران اینجا خاطرات شیرین کودکشو ثبت می‌کنم به امید روزی که از دیدنشون لذت ببره

هزاوه

امروز به اتفاق خاله فرشته و خاله سارا رفتیم روستای هزاوه و شما هم کلی بازی و شیطونی کردید    نکته  قا بل توجه این بود که کوله پشتیت  رو از کولت در نیاوردی و کل روز رو این شکلی بودی.................برو ادامه مطب           عاشقتم   و درآخر که میخواستیم برگردیم خونه شما سه نفر فهمیدید که سه تایی هم میشه بازی کرد حیف که دیگه دیر شده بود................. ...
17 خرداد 1393
1649 14 22 ادامه مطلب

این روزها

 سلام دختر خوب خودم. از حال و هوای این روزات بگم که هوا خوب شده وتقریبا هر روز میری پارک و حسابی بازی میکنی  طوری که انقدر خسته میشی که شبا زود میخوابی . چند روزه نمیدونم علتش چی هست که خیلی ترسو شدی و میگی ما مان الان همه چیز واقعی میشه فکر میکنم تو ی تلویزیون دیدی در هر صورت انقدر میترسی که هر جا من میرم پشت سر من میای وقتی هم می خوای بخوابی دست من میگیری  .امیدوارم اثر هر چیز که بوده زودتر تموم شه چون خیلی داری اذیت میشی فدات بشم. دیگه بهت بگم که هنوز با غذا خوردنت مشکل دارم چون خودت غذات رو نمیخوری البته اینو اعتراف میکنم که تقصیر خودمه اگر از اول داده بودم خودت غذات روخورده بودی این مشکل رو نداشتم . راستی گفتم ...
7 خرداد 1393

آخ جون باران عروسک بازی میکنه

نقاشی های باران خدا رو شکر یه عروسک گرفتی دستت بازی کنی حسرت به دل نشدم آخه اصلا با عروسکات بازی نمیکنی یه چند وقتی هست که با این دو تا عروسک بازی میکنی اسماشون رو هم گذاشتی مانی و روژان.کلی با هاشون تعریف میکنی  توی این عکسم مثلا خوابیدن و مرتب به من میگی مامان یواش حرف بزن بچه هام خوابند اینجا هم داری بادوچرخه می بریشون پارک ...
2 خرداد 1393
1